آگاهی مسیری است به سوی عشق…

با ما همراه باشید …..

رسالت ما بر ماندن است نه رفتن و رفتن به معنای نبودن نیست…

همیشه اینجور نخواهد ماند و بالاخره یک روز خورشید طلوع خواهد کرد…

از آنجایی که کمک به انسان را وظیفه خود میدانیم تصمیم گرفتیم تا به انسان های آزاد و رها کمک کنیم، تصمیم گرفتیم تا عشق را در حد خود تمام و کمال تمام کنیم و این آرزوی قلبی من و همکاران من است…

روزی با پیرمردی آشنا شدم که از خدا برایم گفت وقتی حرف های او را شنیدم عاشق خدا شدم فهمیدم گهوار من اوست…

و برای همین خواستم که خدا را بشناسم پس به دنبال این هدف رفتم و بعدا فهمیدم که خدا در درون من است…

سپس تصمیم گرفتم تا خود را بشناسم و شروع به تقلا و تلاش کردم و بعد از شناخت خود بیدار شدم

مرده بودم زنده شدم دولت پاینده شدم…تار بودم نور شدم…

رویای بیداری رویایی است که من برای همه انسان ها دارم…

و بعد از بیداری و رهایی از تاریکی به نور رسیدم و عشق واقعی را تجربه کردم و همین عشق من را به این سمت سوق داد تا به همه جهان بگوئیم حقیقت زندگی چیست…

ممکن است سوال پیش بیاید که چرا می خواهی به دیگران عشق و خدا را نشان دهی، چی به تو میرسه، مگر پولی بهتون میدهند؟

پاسخ من این است: مگر خداوند انسان را خلق کرد پول گرفت…؟! یا چیزی به او رسید… ؟!

همان نوری که من را بیدار کرد همان نور به من عشق ورزیدن به همه عالم را آموخت…

عشق ورزیدن جزئی از من است
من نمی توانم عشق نورزم نمی توان حسین بن علی را دید و عاشق نشد نمی توان خدا را دید و عاشق نشد
مگر می شود خدا را دید؟

آری میشود به ظرافت خلق یک برگ از گیاه که دقت کنی خدا را خواهی دید ولی نه در برگ بلکه در دستی که برگ را خلق کرده
وحتی نه در برگ بلکه در دی ان ای اون برگ ، من می خواهم دی ان ای باشم همانند خدا
می خواهم اصل باشم می خواهم نور باشم

ما بر آن شدیم تا انسان باشیم

امیدوارم در این رسالت همراه ما باشید تا عاشقی کنیم…

رویای بیداری یک مرکز عشق است 

با ما همراه باشید …